شهید احمد رستگار ، سال 1335 در اهواز ، در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد . پس از اخذد دیپلم در سال 60 به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، مرکز اهواز پیوست . شهید احمد رستگار در طی جنگ ، تصویر برداری ویدئو را آموخت و به همراه همرزمانش در صدا و صدای مرکز اهواز ، همواره در عملیات مختلف رزمندگان اسلام با حضور در خطوط مقدم نبرد به ثبت لحظات دلاوری و ایثار می پرداخت . شهید رستگار در حالیکه جهت رسیدگی به مشکلات خانوادگی خود به سر می برد . با آغار عملیات رزمندگان ، بلافاصله برای ضبط فتوحات سلحشوران اسلام به منطقه عملیاتی والفجر 8 شتافت و با این که موانع متعددی جهت حضور در عملیات برای وی پیش آمد ، اما نهایتا و با اصرار در معیت شهید غلامرضا رهبر خود را به خطوط اول عملیات رساند و سر انجام در ساعت 30/16 روز 7/ 12/ 64 ، مورد اصابت تیر خصم قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد . احمد رستگار متاهل و دارای یک فرزند بود .
راهش مستدام ، یادش گرامی باد .
دانشجوی سال چهارم دانشکده صدا و سیما و کارمند گروه کودک و نوجوان و واحد اطلاعات و اخبار صدا و سیما .
شهید سید احمدی در خانواده ای متوسط و مذهبی و در یکی از محلات قدیمی تهران چشم به جهان گشود و دوران کودکی و نوجوانی را در همان محل و در راه بین مدرسه و مسجد و هیئت گذراند . وی که در جریانات انقلاب همراه و همپای امت حزب ا... در جریانات انقلاب حضور فعال داشت . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها ، همراه تعدادی دیگر از دوستان همرزمش همچون، شهید حسن هادی به عنوان خبر نگار به انجام وظیفه در صدا و سیما پرداخت . وی که از روحیه ای پر شور و انقلابی برخوردار بود از شروع جنگ تحمیلی مشتاقانه و همواره در جبهه های نور علیه ظلمت حضوری مداوم داشت . شهید سید احمدی به دلیل عشق سرشارش به ررزمندگان جبهه حق با وجود شعله های فراوان به محض احساس نزدیک شدن عملیات سر از پا نمی شناخت و مشتاقانه راهی مناطق عملیاتی می شد . سر انجام در سال 65 و در عملیات پیروزمندانه کربلای 5 بسوی معبودش شتافت . شهید احمدی متاهل و دارای یک فرزند بود . راهش پر رهرو باد .
وره گینده سوز خنجری،
-پارچا پارچا-
-بولیه بولیه-،
یارالاندین؛
های اصلان!
کیمسه بیلر
مدینه نین گویی لاری،
سورله رینی اوره گیند ساخلا ماغا،
نجه آغیر درده دوشوب؟!
شیرین دیلینردن ایچین آجی چالیر؟!
های
یاراویران
زهرلی اوخ کیفی دیللر!
ندون ایچین نفس لریز کیسل مدیر؟!
گورخی توتوب گوزله ریزی،
کوره ک لریز ندون اسیر؟!
قازانلیش دا
آغیر آغیر
آستا آستا
ایاق سسی
سرموک لرزی تیتره دیر؟!
قلیچ!
اوخ اوزینه آغار می سان!
انود می سان حق نفسی،
آدی سی وار
کسری وار؟!
منبع: کتاب این شرح بی نهایت