یک قاب عکس سهم زنی شد که در سرش
تصویر زندگی تو را داشت،باورش-
هر روز سمت پنجره ها چشم می کشید
روی نوارهای مورب، برابرش-
عکس تو بود، فکر تو بود و عبور تو
با اضطراب آمدن نیم دیگرش
وقتیکه نیستی و گرفته ست در بغل
بوی تو را بهانه ی دیوار و پیکرش-
شاید که سخت نیست قبول همین دروغ
این که بیاید عاقبت از جنگ شوهرش
خط سیاه خط مورب و ضر بدر
با آن دو چشم خیس که می رفت آخرش...
منبع: کتاب ... و این است راز ماندگاری/ مجموعه منتخب اولین و دومین جشنواره ی شعر صدف زخمی/ استان زنجان/ نشر دانش
.. شکفته شد گل احساس در پناه دلت
فرشته ها همه هستند تکیه گاه دلت
طنین هق هق ابری که چون ستاره شبی
در آسمان زلالی جلوه گاه دلت
و کوچه های محلی، نگاهشان نگران
چه خیره ماند و پر از گریه شد به راه دلت
گلوی سوخته ات را که بوسه زد پدرت
شکست بغض تو در واپسین نگاه دلت
سرود فصل شکفتن « همیشه ماندن عشق»
تو آبروی بهاری همین گناه دلت!
منبع: کتاب این شرح بی نهایت
ین خاک، بوی سرو و صنوبر گرفته است
بوی چکامه های معطر، گرفته است
این خاک، زادگاه تمام شکوفه هاست
حسی شبیه لاله ی پرپر گرفته است
در سوگ هر پدر، دل این خاک، خون شده!
درسوگ هر پسر، غم مادر گرفته است
آنقدر، کربلا شده و بی علم شده-
تا بوی مشک، بوی برادر گرفته است
هر استخوان که دست برآورده از زمین
تکرار زمزمی ست که بستر گرفته است
ما چیستیم: تابع افعال بی زمان!
آینده ای که حالت مصدر گرفته است
ما چیستیم: آینه هایی که سالهاست
مفهوم چهره های مکدر گرفته است
این آسمان، سپیدتر از نامه های ماست
این آسمان، که رنگ کبوتر گرفته است...
منبع: کتاب این شرح بی نهایت