یک قاب عکس سهم زنی شد که در سرش
تصویر زندگی تو را داشت،باورش-
هر روز سمت پنجره ها چشم می کشید
روی نوارهای مورب، برابرش-
عکس تو بود، فکر تو بود و عبور تو
با اضطراب آمدن نیم دیگرش
وقتیکه نیستی و گرفته ست در بغل
بوی تو را بهانه ی دیوار و پیکرش-
شاید که سخت نیست قبول همین دروغ
این که بیاید عاقبت از جنگ شوهرش
خط سیاه خط مورب و ضر بدر
با آن دو چشم خیس که می رفت آخرش...
منبع: کتاب ... و این است راز ماندگاری/ مجموعه منتخب اولین و دومین جشنواره ی شعر صدف زخمی/ استان زنجان/ نشر دانش