نویسنده: شهید محمد شکری
انتشارات: حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی
نویسنده: حسین فرهنگ اصلاحی ـ غلامحسین کهن ـ مهدی گلابی
انتشارات: حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی
شنیده بودم سنگواره ها حرف می زنند
حالا با پلاک های داغ شده بیشتر...
دور می زنند
لابه لای سنگ ها تیر می کشند
درست مثل شبی که رفتی
کارون دل پیچه می گیرد
توی خواب هایم
عروسک های له شده/ کناز جنازه ها زار می زنند
توی خواب هایم
بوی باروت/منگری لورازپام را
ته نشین می کند.
توی خواب هایم...
چفیه ات را بر می دارم
با چشم های بسته
روی مین های ...
یک
دو
سه
این قصه نباید به عقب برگردد
بچه ها بزرگ شده اند.
منبع: کتاب ... و این است راز ماندگاری/ مجموعه منتخب اولین و دومین جشنواره ی شعر صدف زخمی/ استان زنجان/ نشر دانش
یک قاب عکس سهم زنی شد که در سرش
تصویر زندگی تو را داشت،باورش-
هر روز سمت پنجره ها چشم می کشید
روی نوارهای مورب، برابرش-
عکس تو بود، فکر تو بود و عبور تو
با اضطراب آمدن نیم دیگرش
وقتیکه نیستی و گرفته ست در بغل
بوی تو را بهانه ی دیوار و پیکرش-
شاید که سخت نیست قبول همین دروغ
این که بیاید عاقبت از جنگ شوهرش
خط سیاه خط مورب و ضر بدر
با آن دو چشم خیس که می رفت آخرش...
منبع: کتاب ... و این است راز ماندگاری/ مجموعه منتخب اولین و دومین جشنواره ی شعر صدف زخمی/ استان زنجان/ نشر دانش
.. شکفته شد گل احساس در پناه دلت
فرشته ها همه هستند تکیه گاه دلت
طنین هق هق ابری که چون ستاره شبی
در آسمان زلالی جلوه گاه دلت
و کوچه های محلی، نگاهشان نگران
چه خیره ماند و پر از گریه شد به راه دلت
گلوی سوخته ات را که بوسه زد پدرت
شکست بغض تو در واپسین نگاه دلت
سرود فصل شکفتن « همیشه ماندن عشق»
تو آبروی بهاری همین گناه دلت!
منبع: کتاب این شرح بی نهایت