معرفی وبلاگ
باسمه تعالی. باسلام.وبلاگی که مشاهده می فرمائیدوبلاگ دفاع مقدس باموضوع ((عشق-شور-حماسه))باهدف پاسداشت وجبران قسمت کوچکی ازرشادت هاوبزرگواری هاوشجاعت های دلیرمردان درجبهه ی جنگ حق علیه باطل طراحی گردیده است.وتقدیم می شودبه همه ی غیورمردانی که در8سال جنگ تحمیلی دشمنان حقیقی اسلام برعلیه ایران ازآب وخاک وناموس خوددفاع نمودند. ومن الله توفیق.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 554537
تعداد نوشته ها : 1261
تعداد نظرات : 9
Rss
طراح قالب
یکر جانباز شهید علیرضا درگاهی در قزوین تشییع شد . پیکر امیر سرتیپ علیرضا درگاهی از جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس با حضور مردم شهر قزوین و مسئولان تشییع شد.  تشییع پیکر سردار درگاهی با حضور فرماندهان نیروی انتظامی و نظامی، مدیران استان و مردم شهر قزوین از امامزاده اسماعیل(ع) آغاز و پس از قرائت نماز توسط آیت‌الله هادی باریک بین نماینده ولی فقیه در استان قزوین، در گلزار شهدای قزوین به بهشت حسینی این شهر منتقل و به خاک سپرده شد. سردار درگاهی سال 1335 در قزوین متولد شد و فعالیت مبارزاتی خود را قبل از انقلاب با پخش اعلامیه‌های امام (ره) و شرکت در مراسم مختلف مذهبی آغاز کرد. علیرضا درگاهی در سال 57 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و در ابتدا فرماندهی سپاه قزوین را عهده‌دار و در سال 59 به عنوان فرمانده سپاه سردشت به انجام وظیفه مشغول شد. وی با آغاز جنگ تحمیلی به تیپ علی ابن‌ابیطالب(ع) که به لشکر تبدیل شده بود، ملحق و در ابتدا به عنوان جانشین فرمانده لشگر و تا پایان دوران دفاع مقدس به عنوان قائم مقام و رئیس ستاد این مجموعه منشا خدمات بسیاری بود. شهید درگ
دسته ها : داستان
سه شنبه سیم 6 1389
مردان بزرگ، زینت بخش تاریخ اند؛ آنان که در انگاره خویش، بودن را دلیل زندگانی و عشق به آرمان های انسانی را دلیلی بر بقای آن می دانند. بار دیگر شهادت به روی مردان خدا لبخند زد و تنی چند از آنان را به جایگاه نظر به وجه اللّه بالا برد و دلدادگان حریم عشق، با تمام وجود احساس کردند که درگاه شهادت به رویشان بسته نیست و گاه و بی گاه نخبه ای را انتخاب می کنند تا رشته کمالِ بین ملک و ملکوت متصل باقی بماند. این بار بر سر لوحه نام غیورمردان همیشه جاوید، نام شهیدی می درخشد که نبوغ و اراده خدادادی، از وی مردی پرهیزکار، متعهد، متفکر، نوآور و شجاع ساخته بود. آری، سخن از ستاری است که مِهر خدایی داشت و سند ارادت و عشق او، با مُهری خونین تأیید شد و در ردیف پرونده های دیگر راست قامتان جاودانه تاریخ قرار گرفت. سرلشکر شهید منصور ستاری، در تاریخ 29 اردیبهشت ماه سال 1327، در روستای ولی آباد ورامین در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. او در حالی که فقط نه سال بیشتر نداشت، از نعمت پدر محروم شد، ولی همواره از او به عنوان تکیه گاه و حامی یتیمان و بی سرپرستان یاد می کرد و این یادبود، موجب جریان داشتن خون پدر
دسته ها : داستان
سه شنبه سیم 6 1389
ریزه بود و استخوانی، اما فرز، چابک، بازیگوش و سر و زبان‌دار. ده ساله بود. کشتی می‌گرفت. به بزرگ‌تر از خودش هم گیر می‌داد. شر راه می‌انداخت و هوارکشان می‌گریخت و سالن کشتی را به هم می‌ریخت. اسمش بهنام بود، بهنام محمدی راد، بچه مسجد سلیمان، متولد 1345. □ اولین شعاری که یادش می‌آمد با اسپری روی دیوار بنویسد، همین بود: «یا مرگ یا خمینی، مرگ بر شاه ظالم.» شاهش را هم، همیشه برعکس می‌نوشت. پدرش هر چه می‌گفت که بهنام نرو، عاقبت سربازها می‌گیرندت، توجه نمی‌کرد. اعلامیه پخش می‌کرد، شعار می‌نوشت و در تظاهرات شرکت می‌کرد. گاهی نیز با تیر و کمان می‌افتاد به جان سربازهای شاه. □ تابستان ها می‌رفت مکانیکی. در تعمیرگاه از زیر کار درنمی‌رفت، وقتش را هم تلف نمی‌کرد. خوب به دست های استادکار نگاه می‌کرد تا یاد بگیرد. شهریور 59 بود. شایعه‌ حمله عراقی‌ها به خرمشهر قوت گرفته بود. خیلی‌ها داشتند شهر را ترک می‌کردند. بهنام از این ناراحت بود که خانواده خودش هم دارد بساط را جمع
دسته ها : داستان
سه شنبه سیم 6 1389
شهید پازوکی از بچه‌هایی بود که توی گردان حبیب همیشه سرنخواستنش دعوا بود. البته نه به این خاطر که بی‌دست و پا بود و کارآیی نداشت. اتفاقا پسر با جربزه‌ای بود، اما از بس شوخی می‌کرد و ادا و اطوار در می‌آورد هیچ مسوول گروهان و دسته‌ای او را قبول نمی‌کرد و سعی می‌کردند او را حواله بدهند به دیگری. یک بار نشده بود دو کلام حرف جدی از او بشنویم. او هم هیچ حرفی را جدی نمی‌گرفت؛ حتی حرف مسوولین گردان و گروهان‌ها را. این وسط فقط حاج آقا «نفر» روحانی گردان بود که خیلی هوای او را داشت. البته " پازوکی " با حاج آقا هم شوخی می‌کرد. گاهی حتی وسط سخنرانی ایشان بلند می‌شد تکه‌ای می‌پراند یا چیزی می‌گفت که جو را به هم می‌زد. اما حاج‌آقا اهمیتی نمی‌داد و همیشه با خنده از کنار شوخی‌های او می‌گذشت. شاید هم چیزی در او دیده بود که ما خبر نداشتیم. آخرین بار هم اگر اصرار حاج آقا " نفر " و رضایت شهرابی مسوول دسته‌مان نبود، پازوکی را در گردان راه نداده بودند. شهرابی هم توجه خاصی به پازوکی داشت.او ر
دسته ها : داستان
سه شنبه سیم 6 1389
 آب که پشت سرش ریخته شد، برگشت و به عقب نگاه کرد، زانوهای پدر می‌لرزیدند، انگار هنوز منتظر بودند تا یکبار دیگر سید مرتضی چهار ساله روی‌شان بنشیند و همراه پدر قرآن بخواند. 15 سال پیش بود. بزرگ ‌ترها دور تا دور هیأت شاهزاده علی‌اصغر (ع) نشسته بودند و مقابل هر کدامشان یک رحل با قرآن‌ های باز قرار داشت. پدر «بسم الله» گفت و سید مرتضی شروع به قرائت کرد.  سید مرتضی قد کشید و لباس خاکی بر تن کرد. وسایلش را توی ساک گذاشت و زیپش را باز نگه داشت تا مادر قرآن جیبی را ببوسد و درونش بگذارد. زیپ با ناله کشداری بسته شد و آب توی لیوان با صدا روی زمین پخش شد؛ سید مرتضی رفته بود. • مادر چند بار تا سر کوچه رفت و برگشت. رادیو همسایه اعلام کرد که دو روز از برج سوم سال 1380 گذشته است؛ همان روزی که قرار بود سید مرتضی بعد از 18 سال خم کوچه را رد کند و به روی مادر لبخند بزند. آخرین بار که این پیچ را پشت سر گذاشت 19 سال داشت. سال 1362 بود. هنوز زخم عملیات‌های فتح المبین و مسلم بن عقیل و والفجر 2 توی تن سید مرتضی التیام نیافته بودند که هوای
دسته ها : داستان
سه شنبه سیم 6 1389
حماسه گردان «سلمان فارسی» در آزاد سازی خرمشهر گردان سلمان از ظهر روز اول عملیات بیت‌المقدس (10 اردیبهشت 61) وظیفه پدافند در منتها‌الیه سمت چپ مواضع تیپ 27 در حاشیه جاده ‌اهواز ـ خرمشهر را به عهده گرفته بود و بارها با پاتک‌های واحدهای زرهی دشمن دست و پنجه نرم کرده بود.  فرمانده این گردان، ‌سردار شهید حسین قجه‌ای دوشادوش رزمندگان بسیجی تحت امرش جنگیده بود، به جای هر آر.پی.جی‌‌زن شهید، قبضه موشک ‌انداز را بر سر دوش گرفته‌،‌ تانک می‌زد،‌ پشت تیربار گرینوف قرار می‌گرفت و شلیک می‌کرد و 4 شبانه ‌روز بود که یک روند و بدون آنکه حتی دقیقه‌ای خفته باشد،‌ جنگیده بود. نهایتاً دشمن موفق شد در صبح روز 15 اردیبهشت از دو سمت چپ و راست، جاده اهواز ‌ـ خرمشهر گردان سلمان را در محاصره‌ گازانبری واحدهای تانک و پیاده خود قرار دهد. ساعتی بعد «محمدرضا موحددانش» معاون گردان سلمان (برادر کوچک ‌تر علی موحددانش، فرمانده گردان حبیب مظاهر) به شهادت رسید و بار مسئولیت اداره گردان د
دسته ها : داستان
سه شنبه سیم 6 1389
X